خوابم میاد 23 مهر
سللاااااااااااااااام
عید قربان بر شما دوستان عزیزم مبارررررررررررررک
اومدم بگم که حالم خوبه
امروز رفتم پیش استاد راهنمام و قرار شد واسه هفته ی دیگه یک سری مطالب جدید سرچ کنم و ببرم پیشش تا ببینه و تایید کنه.
خلاااااصه کلی کار دارم از طرفه دیگه هم خالم با نی نی کوچولوش که فردا ١ ماهش میشه اومدن خونه مامانم اینا و ازونجایی که من و خالم هم سنیم نمیتونم تنهاش بذارم و همش باید پیشش باشم .فردا که گوشفند کشون داریم خونه بابام اینا.خونه مادر شوهرمم که دیگه همه ی خواهر برادرای همسری از این شهر و اون شهر اومدن و شلللللللللللللللوغه و همش به من زنگ میزنن که بیا بیا بیا.حالا موندم چطور و چجوری هر دو طرف رو از خودم راضی نگه دارم .هر چند خونه ی مامانم اینا دوست دارم باشم.خلاصهههههههههههههه کلی سرم از همه طرف شلوغه و شاید نتونم گزارش روز به روز رژیمو اینجا بذارم.ولی همچنان رژیمی هستم و حواسم هست که وزنم رو بین ٦٢ و ٦٣ نگه دارم.هرچند سخته .امشب که خالم بعد ٢ ماه منو دید خیییییلی تعجب کرد و گفت صورتم لاغر شده و من کلی از لاغریم خوشحال و از لاغری صورتم ناراحت شدم.بگذریم انشالله به ٥٨ که رسیدم رو صورتم کار می کنم.امروز خیلی خسته شدم از یک طرف رفتن به شهر دانشگام و از طرف دیگه ٢ ساعت والیبال و کلیییییییییی بازار گردی.امشب دو جا واسه شام کمک دادم اول خونه مادر شوهرم که کلییی مهمون داشت و منم ای کمی کمک کردم و بعدم خونه مامانم اینا که منتظر خاله بودنو تا ساعت ١٠ شام نخورده بودن اونجا هم کمک کردم و الان دارم میمیررررررررررررررررررررم از خستگی .میرم بخوابم عزیزان .انشالله که فردا روز خوبی براتون باشه و پر شادی و تحرک و خنده.بای