خدایا مواظب فرشته کوچولوم باش

سلام بچه ها

چند روز نیومدم منو ببخشین خیلی بیحال شدم همش ترجیح میدم بخوابم یا دراز بکشم و تی وی نگاه کنم.بارداری حسابی تنبلم کرده ...امروزم مثل روزای دیگه ام میخواست با بی حوصلگی و خواب سپری بشه که دیگه گفتم بسه و بلند شدم کل خونه رو جارو و گردگیری کردم و اشپزخونه رو مرتب کردم و شروع کردم به ریختن لباسا تو ماشین لباسشویی که هنوز خیلی لباس نشسته مونده که تا شب تمومش میکنم...

دیشب خیلی حالم بد بود وقتی ساعتای ١١ از خونه مامانم اومدیم خونمون هر چی خورده بودم اونجا اومده بود تو حلقم وااای چه حسه بدی بود خدا کنه همه ی اونایی که دلشون بچه میخواد حامله بشن اما این ویارای سخت و نفس گیرو نداشته باشن ...فعلا اوضای من خوبه فق بعضی وقتها مخصوصا غروبا به بعد یکم بهم میریزم.امروز ناهار مادر شوهر زحمت کشید و برام برنج و شامی کباب اورد با بورانی اسفناج جاتون خالی یکمشون رو تو نستم بخورم اونم فقط واسه داشتن انرژی چرا که اصلا میلم نمیکشید، یکمشم جا گذاشتم واسه همسری که از سر کار میاد یکم بخوره چرا که دلش نمیخواد شبا شام بخوره تا چاق بشه. وااای از وقتی که حامله شدم خیلی بیشتر دوستش دارمو و دلم خیلی زود بهش تنگ میشه و همش نگام به ساعته که کی میاد از سر کار.قربونش برم که داره بابا میشه...یه حسه خیلی خوب دارم اما از اون ورم همش استرس....... اینکه نینیمون سالم باشه و هیچ عیبی نداشته باشه.خدایا این مواظب این فرشته کوچولو ما باش و هواشو داشته باش و زود بذارش بغلمون ...

پس فردا سه شنبه ٢٦ فروردین میرم تو سه ماه و همچنان اول راهم و تا بغل گرفتم کوچولوم خیلی راهه ...جالب اینجاست که ابجیمم حامله هست و اون ٥ماهه بارداره چه کیفی میده نینیهامون هم بازی هم میشن .نینی ابجیم پسره و بچه ی دومشه و نینیه من هنوز معلوم نیست چیه خیلی دلم میخواد بدونم این فرشته ی من شاهزده اقاست یا ناناز دخملی. بچه ها برام دعا کنین باقیمونده این راه و به سلامتی برم و  فرشته ام رو به سلامتی بغل کنم.

سه شنبه یعنی پس فردا دکتر یزد نوبت دارم و میخوام برای بار اول برم پیش دکترمو پرونده تشکیل بدم.خدایا به امید تو

از خدا میخوام به تموم منتظرای نینی یه فرشته ی ناز بده و اونا رو از چشم انتظاری در بیاره الهی امین.