وارد 23 هفته شدم
سلام به همه ی دوستای گلممممم
سلام به دخمل خوشکل و ناز خودم...خوبی مامان فدات بشه الهییی..عزیزم جات راحته ناااززم...هفته ی اخر ماه پنجم هستم و روزها مثل برق و باد دارن میگذرررن و این دخمله منه که داره روز به روز اماده تر میشه واسه ی ورودش به این دنیاا.خدایا هواشو داشته باش و مواظبش باش....گلم خیلی کوچولو هست مامان فداش بشه.چند تا لباس خیلی خیلی ناز واست خریدم نفسم و بی صبرانه منتظرم که تو تنت ببینم عزیزززم...بابایی هم خیلی هواتو داره و خیلی مراعات مامانتو میکنه و هر کاری باشه برام اسایش جفتمون انجام میده دخملم.
همه چی خوبه و خبر خاصی هم نیست...دخملم فردا خاله محدثه ات با شوهرش از کرج میان بعد 40 روز میخوام ببینمشون خیلی خوشحالم و ذوق زده....راستی عسلم 22 ماه پیش یعنی 22 تیر 93 پسر خاله ی نازت بدنیا اومده و الان 13 روزه هستش و اسمشم اریان هست و یجورایی اونم منتظر اینه که تو زود بیای بشی هم بازیش نفسم...پس حسابی از بدن مامانت تغذیه کن و خوووب بزرگ شو تا تحمل دنیای بیرون از دنیای خودتو داشته باشی عزیززم.
دیشب خونه عزیزجونت یعنی مامان بابایی افطاری دعوت بودیم وااای که چه ذوقی میکردن همه ی عمه هات از اینکه دخملی و کمتر 4 ماه دیگه میبیننت.خیلی حسه خوبی بهم دست داد چراکه همشون پسر دارن و دختر ندارن و تو تک دونه ای عزیزم دخمله تکی نفسم.ایشالله که عاقبت بخیر باشی و همیشه خوشحال و موفق.