ارشیدا جونمارشیدا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

ارشیدای مامانی

دلیل غیبتم

1392/8/13 3:10
نویسنده : مامان سمانه
148 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای عزیزتر از جونننننننننننننننم

خوبید؟ سلامتین؟

اومدم یک سلام بدمو برم لالا. براتون که گفتم بخاریم اتیش گرفت. تا ساعت ١٢ امشب درگیره تمیز کردن خونه بودیم منو همسری. کل خونه رو جمع کردیم همه وسایلو تمیز کردیم قالیهارو دادیم بشورن .دیوارا سرامیکا وووووو خلاصه جای جای خونم بخاطر این اتفاق نو و شیک و تمیز شد.یعنی جون واسم نمونده دکور هال رو هم عوض کردیم خیلی با حال شده کلی کیف کردیم.

امروزو کلا تو اشپزخونه بودم قبل از امیز کردنش انگار یک بمب توش منفجر شده اینقدر که بهم ریخته و دوده ای بود.تا ساعت 12 شب کارم تموم شد و رفتم حموم و الانم ساعت 3 بامداده که اومدم از خودم بهتون خبر بدم.

راستی بچه ها وقتی همسریم از سر کار برگشت اشپزخونه رو که دید گفت خودت تنها نمیتونی بذار برم دانشگاه کلاس بعدش با هم تمیزش میکنیم.منم چسبیدم به تمیز کردنش تا وقتی همسری اومد از تعجب مونده بود چی بگه البته با دو پرس شام از رستوران و منم کلی خوردم .خیلیییییییییییییی خوردم.چون خیلی گشنه و خسته بودم . اصلا نم ناراحت نیستم ازینکه خوردم.احساسه خیلی خوبی دارم میبینم اونهمه کار که تا 3 روز پیش فقط کارم گریه بود که چطور به حالت اول برگردونم همه چیووووو اما الان خونه زندگیم از اولشم شیک ترو تمیز تر شده.

خدایا بازم شکرت که خواستی زنده باشمو خوشبخت.ممنونم خدا

راستیییییییییییییی امروز ظهر بارون گرفت تا همین الانم داره میباره.عصری رفتم تو بالکن و زیر بارووون کلی با خدا حرف زدم خیلی حال داد خیلی. همش خدا خدا میکردم که بارون بند نیاد. که خداروشکر هنوز داره میباره.

بچه ها از فردا مرتب میامو دوباره رژیمی میشم.چرا که این چند روز اصلا نفهمیدم چطور و چقدر خوردم. اما احساسم بهم میگه سنگین تر شدددددمگریه. ای خدا دوباره روز از نو روزی از نووووووو.چکار کنیم ما هم سمجججججججججججججج ول کن نیستمااااا .وای از خستگی دارم میمیرم.ببینید چقدر دوستون داشتم تا کارام تموم شد اومدم به همتون سر زدمو نظر گذاشتم.چقدررررررررر من خوبم خجالت .فردا تا ظهر میخوابم .البته از اونجایی که همسری خونه تشریف دارن خواب فردا کوفتم میشههههههههههههههعصبانی

بای تا فردا عزیزای من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

عسل نصیری
13 آبان 92 9:52
سلام گلم خسته نباشی عزیزم وقتی خونه تمیز باشه عجیب ارامشی داره
شیوا
13 آبان 92 11:20
سلام عزیز دلم قربون مرامت حق داری من تو کامنت گذاشتن تنبلم شرمنده خونه ی تر و تمیز مبارکت باشه و خسته نباشی لذت ببر واقعا دستت درد نکنه سمانه نظراتت با مصیبت باز میشه صبح بیشتر از سی بار کلیک کردم آخرش هم باز نشد
دل آرام تپلوی با اراده
13 آبان 92 12:18
خدا قوووووووووووووووووووووووووت
Mt1972
13 آبان 92 20:55
سلام سمانه جونم خسته نباشي گلم . عزيز دلم خيلي خدا بهت رحم كرد صدقه دادي كه؟ نگران وزنت هم نباش وقتي اين همه فعاليت كني خوب خيلي طبيعيه كه اينقدر گشنه بشي اصلا هم عذاب وجدان نداشته باش . خيلي خيلي مراقب خودت باش دخمل گلم.
شیوا
14 آبان 92 2:36
یلدا
14 آبان 92 10:51
بازم خد رو شکر که سلامتی و الانم که سرحال دکوراسیون جدید خونه هم مبارک زیاد و زود بیا یه دهه عوض کرده که بیشتر نداریم تو گروه ...