ارشیدا جونمارشیدا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

ارشیدای مامانی

امروز صدای قلب نینیمون رو شنیدم

امروز ١٦ فروردین رفتم سونو شکمی و خدا رو شکر همه چی خوب و نرمال بود و منم صدای قلب فرشتمون رو شنیدم. سن جنین: ٦هفته و ٤ روز تاریخ زایمان:  ٤ اذر خیلی خیلی خیلی حسه قشنگی بود واقعا کسایی که تجربه اش کردن قشنگ درک میکنن من چی میگم.اشک تو چشمام حلقه زد و یکباره دیگه عظمت خدا رو دیدم ایشالله همه ی اونایی که منتظر نینی هستن این حس رو تجربه کنن الهی امین   خدایااااااااااااااااااااااااااااا شکرت
17 فروردين 1393

امروز فهمیدم باردارم(27 اسفند1392)

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امروز سه شنبه ٢٧ اسفند سال ١٣٩٢ خدا بهترین دیه و عیدی رو بهم دااااد خدا جونم ممنونم که دل منو همسری رو شاد کردی چه سالی بشه سال ١٣٩٣ خدا جونم شکررررت خیلی خوشحالم که خدا منو لایق دونست و تو همین سال ٩٢ جوابه منو داد عدد بتام =٢٤٨ (یک روز بعد از موعد پری)
27 اسفند 1392

خدایا دارم خواب میبینم

سلااااااااااااااام بچه ها خوبین؟ پیشاپیش عیدتون مبارک...امیدوارم سال ٩٣ یکی بهترین سالهای زندگیتون باشه و پر از خبرهای خوب و خوش...ایشالله همیشه  در پناه خدا و زیر سایه پدر و مادر و خانواده گل و گلابتون صحیخ و سلامت باشین. دیگه کم کم داریم به سال تحویل نزدیک میشیم و چیزی نمونده که بهار و سال اسب از راه برسه.میدونم خونه تکونیهاتونم دیگه یا اخراشه یا هم کاراتون تمومه مثل من.... امروز روز ٢٦ اسفنده و همونطور که گفتم موعد پری اینجانب تا حالا که از پری خبری نبوده بچه ها دیروز صبح و عصر دو تا بیبی چک گذاشتم هر دو تاشون دو تا خط افتاد و خط دوم کمرنگ تر از خط اولی...نمیتونم باور کنم.... همش فکر میکنم الکیه و من خیالات و توهم برم داشته و ی...
26 اسفند 1392

21 اسفند

اومدم بگم حالم خوبه ، سخت درگیر خونه تکونی هستم و از دیروز اساسی دارم تمیز کاری میکنم ...دوتا اتاقام تموم شده فردا تو اشپزخونه باید پدرم در بیاد.....کلی کار دارم....فردا که نوبت اشپزحونه هست ...٢٣ اسفند (جمعه)وقت ارایشگاه دارم میرم واسه رنگ مو و ابرو....٢٤ اسفند یعنی شنبه نوبته هاله....٢٥ اسفند یعنی یکشنبه  صبحشم سرویسارو میشورم...بعدش ٥/٧ نو بت اپیلایسیون دارم ....و پروژه کارام تموم میشه ....از دوشنبه به بعدم باید در تدارکات عقد دختر داییم که کرج هست بپردازم و وسایلمو جمع و جور کنم .وزنم همون ٦١ هست. رژیمی نیستم اما زیاده روی هم نمیکنم..... به همه ی دوستامم خسته نباشید میگم میدونم که حسابی درگیره کاره خونه هستن.....بای
21 اسفند 1392

دلم نینی میخواد

سلام ١٦ اسفند حالم ای بدک نیست خوبم... میگذره.....رژیمی ای نیستم میخورم مثل گاو.....وزنم ٦٢ همینطور صعودی دارم میرم بالا......بالا بالا  و من چشم دارم به ٢٦ اسفند که موعد پری شدنمه.....خدایا میشه نیاااااااااااااد. خدایا درسته خیلی کارای نیمه کاره دارم و پایان نامه ی من تنبلم هنوز مونده اما دلم نینی میخواد دیگه کاریش نمیشه کرد.....به اونا هم قول میدم برسم ....خخخخخ الان که از هفت دولت ازادم دارم ولگردی میکنم به پایان نامم نمیرسم حالا اگه حامله بشم جای خود داره انگار دارم خودم و خدای خودمو گول میزنم . خدایا کمکم کن تا بتونم هر انچه که زیباست رو ببینم و لمس کنم توی زندگیه خودم و این بهترینها رو واسه دوستامم میخوام. ...
16 اسفند 1392

12 اسفند

سلام حالتون خوبه عزیزای من؟م خوبم واااااااااااااای امروز ١٢ اسفنده ای خدا چقدر زود روزا میانو میرن وااااای کاش یکم قدر لحظات رو بیشتر میدونستم کاش یکم خوشحال تر و بدون استرس زندگی میکردم.... امیدوارم سال ٩٣ واسه همه سال پر از برکت باشه و پر از خبرای خووووووووووب نمیدونم چرا از وقتی گفتم میخوام رژیم بگیرم دارم بیشتر میخورم بچه هااااا تو رو خدا بیاین کمک بهم انرزی بدین تا برنج و خورشت میبینم دلم شل میشه  و دوست دارم همه چیو بخورم ای خدا نمیخوام اخه زحمتهام هدر بره کیخوام ٥٩ رو ببینم .یه مدت روی ٦٠ بودم اما الان ٦١ بیشتر شدم .نمیخوام همین طور رفته رفته برگزردم به ٦٨ خودم ای خدا نههههههه بیاین بهم بگین چکارایی بکنم که راحت تر این ...
12 اسفند 1392

خدای من !

خدایا ! بهاری دیگر از عمرم می رسد ! و من چقدر خوشبختم ای مهربانترین مهربانان ! چرا که دوستی دارم و عشقی دارم و یاوری دارم که تو هستی . و من چقدر با تو ای خدای قدرتمند من خوشبختم ! تو پناه منی یا رب ! و چه پناه امنی دارم ! که تو هستی یا رب . خدایا ! ... تو را قسم به خدایی ات ! من خود را با تمام تقصیرات و کوتاهی هایم به تو می سپارم ! و تو را به خودت قسمت می دهم ای خدای قدرتمند مهربان من ! آرامش را به قلب و روحم تا همیشه هدیه بده ! معجزه کن ! و قلبم را سرشار از شادی و خوشحالی و موفقیت کن یا رب ! خدای من ! همه ی امیدم تو هستی . خدای من ! امید به معجزه های ناب که لحظه به لحظه ی زندگی ام به من هدیه می دهی یا الهی و ربی و سیدی و مول...
9 اسفند 1392

تصمیم جدید

سلام دوستای گل خودم اومدم اینجا تا یه عهدی با خودم ببندم و از فردا دختر خوبی باشم میخوام تا عید که عقد دختر داییمه کرج ٣ کیلو لاغر کنم....و میدونم که میتونم و دیگه تنبلی بسه .....چرا که از خوردن زیاد بدم اومده ....و همش دلم برای روزی که ٥٩ کیلو بودم تنگ شده میخوام به ٥٨ برسم ....سخته ها بعد کلی خوردن و مهمونی رفتن و .....ولی چاره ای نیست میخوام از خودم راضی باشم دیگه.الانم بد نیستمااااا ٦١ کیلو ام....(خودشیفتگی رو داشته باشین) ....اما میدونم که با یک رژیم ساده و کمی اراده میتونم ...راستش میخوام اگه کمم نکردم حداقل درست و صحیح و مقوی و کم بخورم .هله هوله و چیزای بی ارزش و نخورم و معده ام رو کوچیک کنم با کم خوردن. راستی فردا قراره برم سو...
7 اسفند 1392

دلم براتون تنگ شده.....

سلام به همه ی دوستای گلم هرچند با نیومدنم شما هم ازم دور شدینو دیگه یادی ازم نکردین تقصیر خودمه خووووب ، دلم برای همتون تنگ شده رها جون، شیوا جون، ساراجوووون، سودابه و یلدا جووون، سولماز جونم، شانونی و سمیرایی و دل ارام جونم و مژده ی گلم دلم برای همتون تنگ شده خیلی هم زیاااااد خوب بعد از این همه مدت اومدم ....یادمه اینجا دهه عوض کردم و ٥٩ رو به چشم دیدم اما نگه داشتنش خیلی برام سخت بود الانم یه مدتیه که وزنم ٦١ هست. و خیلی خوشحالم که با کمک شماها تونستم ٦ کیلو رو زمین بذارم و احساس شادابی و سبکی بکنم. امیدوارم همتون هر چه سریعتر و پایدارتر به وزن دلخواهتون برسین .خووووب از خودم بگم که تو این مدت چه کارا کردمممممممم کاره خاصی نکردما ...
6 اسفند 1392